شهر زامبی

ساخت وبلاگ
اراد داد بلندی زد و منم با این دادش حالت سرگیجه بهم دست داد و از هوش رفتم. یه چشممو  باز کردم  و مشغول کاویدن دورو برم شدم. دستمو زدم رو پیشونیم. من:آخ آخ اخرم کاره خودتو کردی.از بس خوردیو جلوی این شکمه لامصبتو نگرفتی باز مسموم شدی. با کمک دستام رو شهر زامبی...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر زامبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozhdeh007 بازدید : 113 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 21:20

رمان از این رو به اون رو // یکشنبه نوزدهم شهریور ۱۳۹۶ | 18:53 رمانی که میخوام بنویسم. نام رمان:از این رو به اون رو تعداد قسمت ها:تکمیل نشدهاحتمال:20 قسمت ژانر:دراماتیک نام نویسنده:مژده پولادی سخنی با نویسنده:مدیر وبلاگ هستم ممکنه خلاص شهر زامبی...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر زامبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozhdeh007 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 21:20

:::::::::::::::::::: :::::::::::::::::::: :::::::::::::::::::: سواره ماشینم شدیم. آراد:تو چرا اینهمه کنه ای؟ بابا دست از سرم بردار اینو بدون کسی بزور عاشق نمیشه. من:بزور نیست من حق انتخاب بهت دادم.گفتم حتما باید با من بیای؟ آراد:اصلا ولش کن تو زبون آ شهر زامبی...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر زامبی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozhdeh007 بازدید : 81 تاريخ : چهارشنبه 10 آبان 1396 ساعت: 21:20

پسر:بی...یا...رم...بی..رو...ن.. یه دفعه داد زد و گفت:همین الان.. من:بای بای.... براش بوس فرستادم و به سمت ابشار سنگی حرکت کردم پسره هی داد میزد و تهدیدم میکرد اونقد رفتم که صداشو نشنیدم.یه 2 ساعتی داشتم راه میرفتم و به سارا فهش میدادم خودشون که با ترن رفتن من بدبخت فلک زده دارم کفشای جدیدمو کهنه میکنم اوفففففف لباسام به کل خاکی شده...اوفففففففف همش تقصیر خودمه که کیف پولمو نیاوردم تا بقیه پول خوردو خوراکمو بدن...خدا چشاتو بِبَره بالای ابروت سارای ایکبیری... از دور یه پسرو دیدم که درحال دویدن بود دقیق که شدم فهمیدم ارمیاست..بیچاره معلوم نیست سارا چجوری قضیه رو براش گفته اخه داره با سرعت میک میک شهر زامبی...ادامه مطلب
ما را در سایت شهر زامبی دنبال می کنید

برچسب : قسمت,برای,عروسک, نویسنده : mozhdeh007 بازدید : 87 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 21:26